سایه مشکلاتی که در ماههای اخیر برای اینترنت کشور ایجاد شد، روی سر صنعت فناوری اطلاعات کشور سنگینی میکند و روزها را برای این صنعت تاریک کرده است، چراکه از یک طرف باعث ناامیدی سرمایه انسانی ماهر این صنعت شده و از طرف دیگر کاهش جدی در روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه ثابت در کشور، این صنعت را تهدید میکند.
موضوعی که فرزین فردیس، رییس کمیسیون اقتصادی نوآوری و تحول دیجیتال اتاق تهران نیز بر آن تاکید دارد و ضمن اشاره به اینکه پیشرفت بسیار سریع فناوری اطلاعات منتج به ظهور موضوعات جدیدی در زندگی مردم و غنیسازی کمیت و کیفیت تجربه زیست بشری شده، بر این باور است که هرچند فضای کلی حاکم بر اغلب صنایع کشور و سرعت توسعه صنعتی کشور خوب نیست اما آینده صنعت فناوری اطلاعات در ایران به دلایل مختلف روشن است. در ادامه مشروح این گفتوگو آورده شده است.
بهعنوان مقدمه بفرمایید چشمانداز و آینده صنعت فناوری را چگونه ارزیابی میکنید؟
شوربختانه در سالهای کرونازده و تحریمی اخیر، اقتصاد و تولید سرانه ملی کوچک و نرخ تشکیل سرمایه ثابت حتی از استهلاک هم کمتر شده است. فضای کلی حاکم بر اغلب صنایع کشور و سرعت توسعه صنعتی کشور خوب نیست، اما من آینده صنعت فناوری اطلاعات را در ایران به چند دلیل روشن میبینم.
دلیل اول آنکه این صنعت نه تنها ریشه در خاک خلاقیت بلکه ساقه از سرمایه هوش و پشتکار و بی تردید میوه و ثمره مدنیت و مردمسالاری برای فردای ایران را دارد. دلیل دوم، نقش محوری جوانان و زنان در پیشرفت صنعت فناوری اطلاعات است. حدود نیمی از بدنه سرمایه انسانی خبره این صنعت را زنان و دختران تحصیلکرده تشکیل میدهند که این مشارکت، شکوفایی و پایداری این صنعت را تضمین میکند.
دلیل سوم، مطالبات اجتماعی و فرهنگی تغییر ذهن، زبان و ذائقه مردم است. ایرانی ارتباط و تعامل سازنده با دنیا را دوست دارد. ایرانی ها بهواسطه تحریمهای ظالمانه کشور، اهمیت حفظ و گسترش تبادلات جهانی را می دانند و بسترهای مجازی مانند شاهراه های ارتباطی، دارای کارکردهای اساسی در پایداری و حفظ این ارتباطات تهدیدشده جهانی هستند. از سوی دیگر، درهمآمیختگی تاثیرات متقابل اقتصاد دیجیتال با اقتصاد سنتی، آینده روشنی را برای اقتصاد دیجیتال درپی دارد. صنعت فناوری اطلاعات هنوز در ایران به دوران بلوغ و شکوفایی خود نرسیده است. کل فروش همه شرکتهای فاوا حتی به اندازه یک کارخانه فولاد هم نیست! هم پتانسیل، هم بازار و هم ظرفیت برای تسریع رشد و شکوفایی صنعت جوان فناوری اطلاعات وجود دارد و من بهشدت به رشد و شکوفایی این نهال نورسته دلبسته و امیدوارم!
به نظر شما صنعت فناوری اطلاعات چه نقشی در زندگی مردم دارد؟
پیشرفت بسیار سریع فناوری اطلاعات، منتج به ظهور موضوعات جدیدی در زندگی مردم و غنیسازی کمیت و کیفیت تجربه زیست بشری شده است. درواقع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی دو نقش متفاوت و مکمل همدیگر در جهان معاصر بازی میکنند. کارکرد اولی بهعنوان یک صنعت مستقل است که بهصورت عمودی یا vertical منحصر در زنجیره ارزش IT و ICT یعنی محدوده کاربست فناوری اطلاعات و فناوری ارتباطات در زندگی کاربران بوده که بازیگران و ذینفعان خرد و کلان خود را دارد.
اما بخش دیگر نقش آفرینی فناوری اطلاعات، نقش توانمندسازی و افزایشدهنده بهرهوری در صنایع دیگر، بهصورت افقی است. یعنی آنجایی که فناوری اطلاعات از هسته خارج شده و وارد حوزههایی مانند هوشمندسازی و افزایش کارایی در صنایع و تسهیلکننده رشد و توسعه کمی و کیفی جوانب گوناگون زندگی مصرف کنندگان میشود. تاثیرات این بخش، سهم و برون داد بسیار بزرگتری در اقتصاد، اجتماع و زندگی مردم دارد. این دو تاثیر، مانند هسته و پوسته برهم کنش دارند و از یکدیگر متاثر میشوند. مثلا رشد ارتباطات موبایل بهعنوان یک فناوری ارتباطاتی منتج به رشد تجارت الکترونیک یا توسعه خدمات گردشگری و افزایش گستردگی حوزه سلامت فردی و جمعی شده است.
بر این اساس آینده این صنعت در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
آینده این صنعت را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول باید گفت متاسفانه از آنجایی که بازیگران این صنعت در ایران از اشخاصی تشکیل میشوند که با مهارت و دانش روزآمد و فراتر از صنعت، مشغول تولید خدمات و محصولات هستند، در معرض آسیب قرار دارند. اگرچه تولیدات بومی ما در حوزههای ارتباطی مثل ارتباطات رادیویی، تلاش برای طراحی و ساخت مراکز داده داخلی نقش مهمی در اقتصاد درونبخشی فناوری اطلاعات دارد، اما با توجه به کاهش جدی در روند سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه ثابت در کشور، این صنعت درحال تهدیدشدن است. سازمانهای خصوصی یا دولتی باید بهعنوان مشتری، مصرفکننده این خدمات باشند، اما از آنجایی که نرخ تشکیل سرمایه در کشور بسیار کاهش یافته، روند سرمایهگذاری در این حوزه کاهش یافته و نزولی است. بهتبع آن میزان خرید اپراتورهای ثابت و همراه کاهش پیدا کرده و این موضوع رشد و توسعه درون بخشی را با چالش مواجه کرده است.
و بخش دوم چطور؟
البته بخش دوم اهمیت زیادی دارد؛ یعنی جایی که فناوری اطلاعات، سایر صنایع مانند صنعت سلامت را توانمندسازی میکند، جایی که صنعت فناوری اطلاعات به وسیله اینترنت، تجارت و بازرگانی را توانمندسازی میکند، درواقع صحبت از پوسته دوم اقتصاد دیجیتال و آنچه که پیرامون این هسته شکل گرفته، است. در کشور ما کندی در روند رشد و توسعه فناوری اطلاعات بهصورت اهرمی و چندوجهی جلوی رشد و توسعه صنایع دیگر را میگیرد.
یعنی برای مثال، امروزه دیگر کار پزشکی بدون تبادل داده و حتی پرونده دیجیتال امکانپذیر نیست. اما از آنجایی که از یک سو برای تولید محصولات جدید سرمایهگذاری نمیکنیم و از سوی دیگر واردات محصولات و خدمات جدید با افزایش نجومی نرخ ارز قابل توجیه نیست، اقتصاد میانبخشی و اقتصاد بیرونی فناوری اطلاعات هم کوچک میشود.
مثالی که درمورد صنعت سلامت زدم، از آنجایی مهم میشود که این صنعت و صنایع مشابه، مشتریان تجاری و کسبوکاری فناوری اطلاعات هستند. فناوری اطلاعات مانند هر صنعتی مشتریان B2C، بازار B2B و B2G را دارد که در قسمت B2G کاهش جدی درآمدهای دولت ناشی از کاهش فروش نفت، موجب شده دولت روند سرمایهگذاری در زیرساختها و ساماندهی به خدمات گسترده شهروندان را کاهش دهد و سرمایهگذاری و نوسازی زیرساخت و بازسازی زیرساختهای کهنه گذشته را کمتر کند.
بازار B2B نیز بهواسطه کاهش روند توسعه اقتصاد و کاهش درآمد سرانه ایران که موجب شده کسبوکارها توسعه خود را متوقف کنند، حال خوبی ندارد. کسبوکارهایی که به اشخاص و مصرفکننده نهایی نیز وصل هستند هم، حال و روز خوبی ندارند.
اگر چالشهای موجود در صنعت فناوری اطلاعات ادامه پیدا کند، چه تاثیری روی سرمایه انسانی، صاحبنظران و فناوران این صنعت خواهد داشت؟
رشد و شکوفایی هر صنعتی بیشتر ناشی از دو نوع سرمایه است؛ نخست میزان سرمایهگذاریهای قابل رویت مانند زمین، سختافزار، زیرساخت و… و بخش دوم سرمایه گذاریهای معنوی مانند سرمایه انسانی است. از آنجایی که کارفرماهای داخلی و بازیگران بزرگ نقشآفرین در صنایع ارتباطی و اطلاعلاتی کشور با کاهش جدی در درآمد مواجه شدند، نتوانستند از پس رشد دستمزدهای سرمایههای انسانی خوب و کارآزموده خود بربیایند. یکی از مشکلات سرمایه انسانی این صنعت، تامین منابع حقوقی و جبران عملکرد آنها در این حوزه است. حتی بسیاری از شرکتها در ماههای اخیر در پرداخت حقوق جاری کارکنان خود دچار مشکل شدند.
چالش دوم این است، از آنجا که فناوری اطلاعات با سطح دانش جهانی درحال نوشدن است، دانشگاهها و مدارس فنیوحرفهای نمیتوانند سرمایه انسانی مناسب این حوزه را مداوم و بههنگام تامین کنند. یعنی بین نیازهای صنعت و بازار و فارغالتحصیلان این حوزه تفاوت مهارتی و کارکردی زیادی وجود دارد. دانشگاههای کشور بهواسطه فاصلهای که فناوری با نیاز روز صنعت دارد، فارغالتحصیلانی را به جامعه تحویل میدهند که صنعت نمیتواند با بهرهگیری آنها درآمد کسب کند. بنابراین دومین رشتهای که بیشترین بیکار را در سبد اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در کشور دارد، متاسفانه رشته های مرتبط با فناوری اطلاعات است.
از طرف دیگر از یک سو بسیاری از صنایع میگویند به اندازه کافی سرمایه انسانی ماهر نداریم و از سوی دیگر توانایی پرداخت دستمزد را ندارند. این درحالی است که ذخیره سرمایه انسانی که بهواسطه مهاجرت آسیب دیده، قابلیت تامین و نوسازی ندارد.
کرونا چه سهمی در ایجاد این شرایط داشت؟
بحران کرونا روند مهاجرت مجازی یا مهاجرت خبرگان را بیشتر کرد. منظور از «مهاجرت مجازی» این است که سرمایه انسانی که باید در زیست بوم یک جغرافیا انرژی خود را صرف کند تا ارزش اقتصادی بسازد، بهجای اینکه پروژههای کاری خود را عوض کند کارفرمای خود را تغییر میدهد و از کارفرمای ایرانی دل میبرد و با استفاده از فناور های دورکاری به کارفرمای خارجی روی میآورد. از آنجایی که فناوری اطلاعات جزو معدود کارهایی است که امکان دورکاری دارد، بسیاری از سرمایههای انسانی ماهر بهجای اینکه در داخل کشور شروع به فعالیت مولد کنند، از اقتصاد کشور بهصورت مجازی حذف شده اند. یعنی برای شرکتهای ترکیهای، قطری و اماراتی کار میکنند و این موضوع کارفرماهای ایرانی را برای پیداکردن سرمایه انسانی ماهر دچار چالش جدی کرده است.
موضوع دیگری که در حوزه سرمایه انسانی وجود دارد، سبک زندگی دیجیتال است. شهروندان دیجیتال کسانی هستند که علایق فرهنگی، زیست محیطی و بومی خود را دارند و ترجیح میدهند بهصورت آزادکاری و در درون شبکههای مجازی و با سلایق فرهنگی مخصوص به خود فعالیت کنند. در اینجاست که افتاد مشکلها!
مشکلاتی که در ماههای اخیر در حوزه اینترنت ایجاد شد چه تاثیری در سرمایه انسانی صنعت فناوری اطلاعات داشت؟
شوربختانه اتفاقات اخیر اینترنت تاثیر مخرب زیادی روی مهاجرتها داشته و خواهد داشت. مهاجرتها زمانی به آمریکا و اروپا بود اما امروز بخشی از سرمایه انسانی ماهر بهواسطه دلزدگی نسبت به اتفاقات داخل، بهصورت مجازی به کشورهایی مثل ترکیه، پرتغال و حتی عمان مهاجرت میکنند. یعنی بهجای اینکه سرمایه انسانی مولد جوان و توانمند داخلی، درون زیست بوم اقتصاد ایران کار کند، انرژی و ظرفیتش صرف توسعه اقتصاد رقبای منطقه ای کشورمان میشود. البته مهاجرت فیزیکی بیشترین آسیب را به اقتصاد ایران میزند، زیرا مهاجران همان بخش از درآمدشان که در داخل اقتصاد کشور خرج میکردند را نیز به خارج از ایران منتقل میکند.
با توجه به سرعت پیشرفت تکنولوژی و ورود اینترنت ماهوارهای به کشور، آیا برنامه ریزی بلندمدت در حوزه فیبر نوری منطقی به نظر میرسد؟
در سده گذشته زیرساخت ارتباطات ثابت مانند تلفن در ایران نسبت به رقبای منطقه مانند عراق، امارات و عربستان مجهزتر بود؛ زیرا فعالیت شرکت مخابرات در ایران قدمتی 90 ساله دارد. درواقع ایران از قدیمیترین کشورها در حوزه مخابرات ثابت یا تلفن ثابت است اما نتوانستیم رشدی که در ارائه تلفن ثابت داشتیم را در ارائه اینترنت ثابت داشته باشیم. اصولا ارتباط و اتصال به اینترنت به چند شکل ممکن است. اینترنتی که به باند پهن BB معروف است به دو شکل قابلیت استفاده دارد، یا برای استفاده در تلفن همراه یا همان MBB که ممکن است از طرف یک اپراتور موبایل یا اپراتور ماهوارهای تامین شود مانند LTE. بخش دوم ارتباطات در دنیا نیز ارتباطات ثابت FBB یا Fixed Broad Band است. یعنی امکان اتصال به شبکه ارتباطی توسط خطوط فیبر نوری یا حتی خطوط مسی فراهم میشود. چالشی که در کشور وجود دارد این است که بهواسطه قیمتگذاری نادرست حاکمیت روی ارتباطات فیکس و موبایل، مصرفکنندههایی که باید حجم بالای تبادل اطلاعات را از بستر ارتباطات زمینی، فیبر و ADSL بگیرند، به دلیل کاهش قیمت به سمت استفاده از اینترنتهای موبایلی روی آوردند.
این فرایند در دنیا چگونه است؟
در دنیا تقسیم بندی خردمندانه و دقیقی وجود دارد. استفاده از فناوریهای موبایل به دلیل گرانی هزینه، بیشتر برای کسبوکارها، کارآفرینان و بازرگانان است اما در ایران به دلیل قیمتگذاری اشتباه و عدم درک اهمیت اتصال پرسرعت و پایدار، رشد ارتباطات مبتنی بر بستر فیبر را نداشتیم. در ایران رشد اینترنت بر بستر شبکه همراه به سمتی بوده است که 40 درصد حجم ارتباطات فیکس و 60 درصد ارتباطات اینترنت بر بستر شبکه موبایل است. این نرخ در کشورهای پیشرفته بیشتر به سمت ارتباطات پایدار و پرسرعت ثابت است. بنابراین در ایران نسبت به رقبای منطقهای ترکیب سبد سرانه استفاده از ارتباطات ثابت و همراه ناهمگون شده است. در کشورهای دنیا بسیار از ارتباطات پایدار تجاری حتی مصارف خانگی بر بستر فیبر است نه موبایل. درواقع کمبود سرمایهگذاری و مقررات نادرست رگولاتوری منتج به این نتیجه شده که از یک طرف شرکت مخابرات نتوانسته وظایف خود را برای توسعه ارتباطات ثابت انجام دهد و از طرف دیگر قیمتگذاری دستوری، سبد ترجیحی مصرفکننده را به سمتی نادرست و غیربهینه سوق داده است. امیدوارم دولت جدید برای فراگیری ارتباطات و پایداری کیفیت دسترسی شهروندان و رشد اقتصاد و تجارت دیجیتال و حتی ارتباط با سامانههای دولتی به پروژه فیبر نوری اهمیت لازم را بدهد.
به نظر شما صنعت IT در کشور با توجه به شرایط کنونی همسو با نقاط دیگر دنیا پیشرفت خواهد کرد؟
سوال این است که آیا کشاورزی بدون آب امکان توسعه دارد؟ اینترنت برای صنعت فناوری اطلاعات مانند آب برای کشاورزی است. چالشهای زیادی در حکمرانی داده در ارتباط با پلتفرمها وجود دارد. اینکه صنعت فناوری اطلاعات در آینده چگونه رشد کند تابع شرایط و نیروهای کلان محیط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. رشد یک صنعت، چند مقدمه و چند مولفه دارد؛ یک مولفه سرمایه انسانی است. در کشور سرمایه انسانی جوان، پویا و پرتلاشی وجود دارد اما این منابع رو به تهدید هستند زیرا مهاجرت در کمین آنهاست. بخش دوم زیر ساخت فناوری اطلاعات است. با تغییر تکنولوژی عمر زیرساختها کوتاه شده و فناوری اطلاعات مدام به زیرساختهای جدید و سرمایهگذاری نیاز دارد. سهم اقتصاد دیجیتال از اقتصاد کشورهای کمتر توسعهیافته بین 4 تا 6 درصد و در کشورهای توسعهیافته بالای 20 درصد است.
نگاه ایران به سرمایهگذاری در زیرساختها چگونه است؟
با افزایش قیمت دلار و چالشهای تحریم، روند سرمایهگذاری در حوزه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی کند شده است. در مخابرات بهواسطه سبقهای که کشور داشت، این حوزه توانست بخشی از محصولات را بومیسازی کند. اما در حوزه فناوری اطلاعات تنها توانستیم بخش اندکی از کالاهای زیرساختی را بومیسازی کنیم چراکه دانش کافی، امکانات و قابلیت فنی و علمی برای ساخت همه زیرساختها و ابزارها در کشور وجود ندارد. با افزایش قیمت دلار، از آنجایی که مصرفکننده نهایی حاضر به پرداخت بهای بیشتر نیست، زیرساخت تبدیل به مانعی برای رشد اقتصاد فاوای کشور شده است. رشد اقتصاد دیجیتال به زیرساخت وابسته است و با کندشدن سرمایهگذاری در حوزههای زیرساختی هرچقدر سرمایه انسانی ماهر داشته باشیم به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. البته دولت دوازدهم تلاشی در حوزه زیرساختسازی داشت و در آن زمان بخشی از زیرساختها وارد کشور شد و بخشی هم بومیسازی شد اما با افزایش نیاز بازار ناشی از کرونا و رشد ناگهانی نیاز مصرفکنندگان به این نوع محصولات و خدمات، روند توسعه اقتصاد فاوا با مانع زیرساخت مواجه شد. صنعت فناوری اطلاعات وابستگی زیادی به اینترنت دارد و در دنیا ثابت شده است که با رشد سرعت اتصال اینترنت حتی GDP کشورها رشد میکند.
باید به این نکته مهم توجه داشت که صنعت فناوری اطلاعات صنعتی خودبسنده و رویشگر در محیط بسته نیست و در ارتباط با دیگران معنا یافته و رشد و توسعه می یابد. نمیتوان برای توسعه این صنعت با دنیا در ارتباط کامل نباشیم، زیرا اتصال به دانش و بازارهای بینالمللی مهم است. ایران زودتر از ترکیه وارد تجارت الکترونیکی شد؛ چرا نباید از مواهب بازارهای منطقهای استفاده کند؟ بدیهی است با ناپایداری اینترنت و ارتباطات مجازی، کل اقتصاد کشور پایداری و پویایی خود را از دست میدهد.
وظیفه حاکمیت در حمایت از صنعت فناوری اطلاعات چیست؟
در این مورد دو دیگاه وجود دارد، یک دیدگاه دولتها را قیم و متولی اقتصاد میداند درحالی که دیدگاه دوم عقیده دارد که دولت تسهیلگر، پشتیبان، قانونگذار و داور بازی است. بین این دو طیف، طیف وسط و معتدلتری وجود دارد که دولتها را بسترساز و تسهیلگر منافع و فعالیتهای بخش خصوصی میداند. این طیف بر این باورند که بهجای اینکه خود دولت پروژههای دولت الکترونیک انجام دهد، باید از ظرفیت برونسپاری به شرکتهای بزرگ بخش خصوصی با تشکیل کنسرسیومهای شرکتهای کوچک و متوسط و کلا امکان توانمندسازی بخش خصوصی با نظارت ارکان دانشگاهی استفاده کند.
دولت وظیفه بیمهکردن صنعت و حمایت مالیاتی ندارد؟
در دهههای گذشته حمایتهای خوبی در حوزه بخشودگی بیمه یا مالیات برای شرکتهای دانشبنیان انجام شده است. دولت باید بتواند در تکمیل روند اثرگذاری این نوع حمایتها با تنظیمگری درست ظرفیتها و پتانسیلها، بخش خصوصی را شکوفا کند. اگر دولت بتواند به بلوغ و رشد بازار بخش خصوصی کمک کند، رسالت واقعی خود را انجام داده است. با خصوصیسازی شرکت مخابرات در اواخر دهه 80 و تشکیل اپراتورهای اینترنت ثابت در اواسط دهه 90 بازیگران چابکی در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات شکل گرفتند. رسالت اصلی دولتها در اقتصاد دیجیتال، داوری بیطرفانه و سیاستگذاری به کمک تنظیم مقررات بازار و بازیگران است. دولت اگر بهجای اخلال یا قیمت گذاری های مصنوعی و دستوری و رقابت مخرب با بخشهای مختلف بازار، وقت خود را صرف بسترسازی و توسعه زیرساختها کند، به رسالت خود در سعادت اقتصادی جامعه عمل کرده است. رسالت اصلی دولت دیگر مباحث حمایتی صرف مانند بخشودگی های مقطعی در بیمه یا مالیات نیست، زیرا این مسائل با توانمندی بازیگران اصولا برطرف یا کمرنگ شده اند. اگر دولتها مداخله جدی در برهمزدن تعادل بازارها نکند و اجازه رشد توسعه و خودتنظیمگری به بخش خصوصی دهد، این بخش میتواند حتی مالیات بیشتری هم پرداخت کند. در حوزههای سرمایهبری مثل پتروشیمی، بهازای سرمایهگذاری های بسیار زیاد، میزان شغل کمی ایجاد میشود اما در صنعت فناوری اطلاعات با یک هزینه زیر 100 میلیون تومان میتوان اشتغال زیاد و پایدار دانشبنیان یعنی با ارزشافزوده بسیار بالا ایجاد کرد.
پس نقش و کارکرد اتحادیهها و انجمنهای صنفی حوزه IT چیست؟
انجمنها چند کارکرد اصلی و کلیدی دارند. یکی بحث توانمندسازی اعضاست. سازمان نظام صنفی یارانهای در ۱۷ سال گذشته تلاش کرده اعضای خود را توانمند کند. نقش دوم انجمنها این است که بهعنوان وکیل مدافع یا حافظ منافع اعضای خود با دولت وارد گفتمانسازی شوند و به دولتها مشورت دهند. باید کمک کنند تنظیمگری بهتری در حوزه سیاستگذاری، مقرراتگذاری و حتی زدودن مقررات زائد صورت بگیرد. نقش سوم داوری و حلوفصل چالشهای درون صنفی است. البته رسالت جدی دیگر اتحادیهها گسترش و توسعه بازار اعضاست. تحریمها اقتصاد کشور را نحیف کرده است. دیگر نه توانایی سرمایهگذاریهای غیرمولد و نه زمانی برای اتلاف و فرصتسوزی در کشور باقی مانده است.
اتحادیهها میتوانند با تشکیل کنسرسیومهای بزرگ نقش ساماندهی و سازماندهی شرکتهای کوچک و متوسط چابک دانشبنیان را بازی کنند تا بازیگران بزرگی شکل بگیرند. این بازیگران میتوانند با کمک توانمندسازی بازیگران کوچکتر پروژههای بزرگتری را انجام دهند. از سوی دیگر تامین مالی موضوع مهمی در مدیریت طرح هاست. امروز انجمن ها وظیفه دارند به اعضای خود ابزارهای مالی جدید و فرصت های توسعه را معرفی کنند. در همین راستا اخیرا بازیگران صنفی بخش خصوصی توانسته اند با راهبری اتاق بازرگانی تهران، سازمان نظام صنفی، سندیکای مخابرات و کلیه انجمنهای صنعت فاوا یک دبیرخانه مشترک تشکیل دهند تا صدای خود را یکپارچه و متحد و رسا به حاکمیت برسانند.
با وجود اهمیت حوزه IT کمیسیونی با این عنوان در مجلس شورای اسلامی وجود ندارد و این حوزه در زیرمجموعه بخشهای دیگر قرار گرفته است، به نظر شما با توجه به نقش پررنگ IT در دنیا، به وجود کمیسیون اختصاصی برای این حوزه نیازی وجود ندارد؟
البته بسیاری از صنایع کشور هستند که کمیسیون مستقلی در مجلس ندارند. اما اقتصاد دیجیتال، زیست دیجیتال و فضای مجازی امروزه نقش و کارکردهای فناوری اطلاعات را در زندگی مردم و زندگی معاصر کشور بهشدت پررنگ کرده است. بخش خصوصی خواستار وحدت فرماندهی در دولت در حوزه اقتصاد دیجیتال بود و در این راستا در دولت یک کمیسیون یا کارگروه، متشکل از هفت وزیر شکل گرفته و قدرت تصمیمگیری و کارشناسی کابینه به این هفت وزیر به ریاست وزارت ارتباطات تفویض اختیار شده است. در مجلس فراکسیونها و کمیسیونهای متعدد در طرح صیانت اظهار نظر کردند اما یک مجلس مستقل و توانمندی از منظر کارشناسی وجود نداشت که بحث قانونگذاری مجازی را به آن ارجاع دهند. درواقع در اینجا نبود یک کمیسیون مستقل و متخصص به چشم آمد.