فراگیری مالی به معنای دسترسی آسان همه اقشار جامعه فارغ از میزان درآمد، جایگاه اجتماعی و محل زندگی، به تمامی خدمات مالی مانند بیمه، سرمایهگذاری و… است. موضوعی که از حدود ۱۰ سال قبل مورد توجه بانک جهانی قرار گرفت و باعث شد یکی از سیاستهای اصلی بیشتر کشورهای دنیا، مبارزه با فقر و کاهش اختلاف طبقاتی در جامعه شود.
طبق آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۶ میلادی، بیش از ۲۰ درصد مردم جهان در فقر مطلق بهسر میبردند؛ این رقم ۱۰ سال بعد، یعنی در سال ۲۰۱۶ به کمتر از ۱۰ رسید. اما آنچه که باعث شد فقر مطلق در جهان تا این حد کاهش این بود که بانک جهانی اهمیت توانمندسازی مالی خانوادهها را در مبارزه با فقر درک کرده بود و به همین دلیل برنامهای را با عنوان فراگیری مالی (Financial Inclusion) از سال ۲۰۱۴ آغاز کرد.
فراگیری مالی چه اهدافی دارد؟
هدف فراگیری مالی گسترش دسترسی همه جمعیت جهان به ابزارهای اولیه اما ضروری مالی است. ابزارهای مالی ضروری شامل حساب یا هر موجودیت مالی دیگر مبتنی بر پول رایج (کیف پول دیجیتالی، کارت و…) است که به یک فرد امکان بدهد حداقل از پنج سرویس پایهای مالی یعنی پرداخت، پسانداز و سرمایهگذاری، اعتبار، انتقال ارزی خرد و بیمه بهرهمند شود.
این برنامه باعث شد موضوع فراگیری مالی بهتدریج به ادبیات سیاستگذاری بسیاری از کشورها وارد و در برخی کشورها به یکی از اجزای کلیدی برنامههای توسعهای و فقرزدایی بدل شود. امروزه فراگیری مالی حداقلی، جزئی و خرد، از حقوق گریزناپذیر شهروندی است و هیچ شخص، نهاد و دولتی حق ندارد افراد را از داشتن این حق محروم کند. فراگیری مالی بهدنبال حذف موانع برای استفاده از خدمات مالی در بین تمامی افراد حقیقی و حقوقی جامعه و هدف آن رسیدن همه مردم به خدمات برابر مالی است.
بهطور کلی مهمترین فواید فراگیری مالی در جامعه شامل کاهش فقر و فاصله طبقاتی، رشد تولید و اشتغالزایی، رشد کسبوکارهای کوچک و متوسط، کاهش فساد مالی و بهبود فضای سرمایهگذاری میشود.
معیارهای سنجش فراگیری مالی چیست؟
بانک جهانی برای سنجش فراگیری مالی در دنیا، تعداد افراد بالغ فاقد حساب بانکی را یکی از معیارهای اصلی قرار داده است. طبق این آمار در سال ۲۰۱۷ تعداد افراد بالغ (بالای ۱۵ سال) در دنیا که حساب بانکی ندارند، ۱/۷ میلیارد نفر است. البته معیارهای دیگری هم برای فراگیری مالی در نظر گرفته میشود. میتوان این معیارها را به چهار بخش سپرده بانکی، اعتبار و وامدهی، بیمه و سرمایهگذاری تقسیم کرد:
سپرده بانکی
داشتن حساب بانکی اولین قدم در توسعه فراگیری مالی است؛ اما بهتنهایی کافی نیست. حساب بانکی و داشتن سپرده در بانک مبنای تمام خدمات مالی است و افراد به وسیله همین حساب، کلیه پرداختهای خود را انجام داده و منابع مالی خود را پسانداز و مدیریت میکنند.
اعتبار و وامدهی
با بدترشدن شرایط اقتصادی و تورم بالا، بسیاری از افراد جامعه توانایی خرید نقدی برخی از وسایل مورد نیاز خود را ندارند. بنابراین آنها به سراغ گرفتن وام یا خرید قسطی میروند. گرفتن وام و خرید قسطی نیاز به داشتن حداقل سطح اعتبار و تمکن مالی افراد دارد. اعتبار و وامدهی نقش کلیدی در فراگیری مالی دارد.
بیمه
خدمات بیمه در سطوح مختلف باعث میشود تا افراد و کسبوکارها درصورت مواجهه با اتفاقات و خطرات احتمالی در آینده مانند سیل، زلزله و…، میزان ضرر را به حداقل برسانند. از آنجایی که افراد مستضعف جامعه بسیار آسیبپذیر هستند، ممکن است با یک اتفاق مانند بیماری یا ازدستدادن شغل، آسیبهای جبرانناپذیری ببینند. بنابراین داشتن برخی بیمهها مانند بیمه سلامت برای این افراد ضروری است.
سرمایهگذاری و پسانداز
پسانداز را در لغت، اندوختن و ذخیرهکردن معنا کردهاند. کاری که از دیرباز مرسوم بوده و درنهایت منجر به سرمایهگذاری شده است. مردم با سرمایهگذاری، به سطح بالاتری از دارایی و رفاه میرسند. سرمایهگذاری باعث سود سرمایهگذار و رشد سرمایهپذیر میشود. سرمایهگذاری از طریق کانالهای گوناگون و در قسمتهای مختلف صورت میگیرد. از جمله این قسمتها میتوان به صندوقهای سرمایهگذاری، بازار بورس، بازار ارز و طلا، مسکن، رمزارزها و سپردههای بلندمدت بانکی اشاره کرد.
فراگیری مالی در ایران چه وضعیتی دارد؟
هرچند شاید آمار کارتهای بانکی در دست مردم ایران و درنهایت امکان دسترسی مردم به شعب بانکی در تمامی نقاط کشور حتی روستاهای دورافتاده چشمگیر باشد اما واقعیت آن است که دسترسی به کارت بانکی و شعب بانکی فقط یکی از فاکتورهای فراگیری مالی است.
کارشناسان بر این باورند که در ایران به دلیل فضای متفاوت نسبت به دیگر کشورهای درحال توسعه، فراگیری مالی به شکل دیگری نمایان میشود. درواقع در ایران فراگیری مالی از سطح ابتدایی خود فراتر رفته و دغدغه شهروندان ایرانی دسترسی به ابزارهای ابتدایی مالی نیست بلکه استفاده این ابزارها برای رشد اقتصادی، افزایش سطح تولید و خلق ثروت است.
از سوی دیگر، سازمان یونسکو شش سواد را برای افراد در نظر گرفته و دیگر کسانی را که سواد صرفاً خواندن و نوشتن دارند را باسواد تلقی نمیکند. فرد باید سواد رایانهای، رسانهای و ارتباطی داشته باشد و البته در کنار همه اینها سواد مالی نیز نیاز است و نحوه استفاده از ابزارهای مالی و حتی پسانداز و هزینهکرد افراد نیز بهعنوان سواد مالی تلقی میشود.
در کشور ما در تمام مبانی مالی قید شده که موضوع سواد مالی زمانی مطرح است که افراد سواد پسانداز داشته باشند؛ درحالی که اینطور نیست. در کشوری که بیش از نیمی از مردم در زیر خط فقر زندگی میکنند، مسلماً پسانداز و سواد مالی موضوعیت زیادی ندارد، بلکه نیم دیگر جامعه که دارای برخورداری بیشتری هستند، باید با خلق ثروت، فقر را کاهش داده و با ابزارهای تولیدی، کشور را از محرومیت، فقر و مشکلات پیرامون آن نجات دهند.
در سیستم اقتصادی کارا نهادهای پولی و مالی پساندازهای خرد مردم را به سمت تولید هدایت میکنند. این اصلیترین نقش نهادهای واسطه پولی و مالی است تا سرمایه خرد مردم را به بخش مولد جامعه هدایت کنند. این اقدام موجب ایجاد ثروت برای متقاضی پول یعنی بخش تولید و دارنده پسانداز یعنی شهروندان عادی شده و درنهایت سبب افزایش نرخ رشد و تولید ناخالص ملی میشود.
بخشی از این وظیفه را بانکها به عهده دارند و در کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه بخش مهمتر را بازارهای مالی به عهده دارند. در اقتصاد پیشرفته، زمانی گردش پول، پول میآورد که سبب ایجاد ثروت برای شهروندان و بخش تولید و صد البته برای اقتصاد کشور شود. به این معنی که اگر ابزار درستی داشته باشیم و پول، مانند خون در رگها، از سوی پساندازکنندگان به سمت متقاضیان واقعی پول و رگهای بخش تولید تزریق شود، سبب ایجاد ارزشافزوده و ثروت برای طرفین خواهد شد. نهادهای مالی این وظیفه را به عهده دارند که ابزارهایی را طرحی کنند تا وجوه مردم را به بالاترین ارزشافزوده مصرف کنند. متأسفانه در ایران این بستر امن بانک شناخته شده و با اعطای سودهای غیرمنطقی در سالهای گذشته سبب ایجاد افزایش نقدینگی و تورم شده است.
پسانداز افرادی که در بانکها سرمایهگذاری کردند، عاملی برای ایجاد ارزشافزوده نیست. در بخش تولید نیز سبب رونق نمیشود. این نشاندهنده آن است که بانکها انتقال مالی را بهنحو درستی انجام ندادهاند. در ایران بانکها در حوزه تأمین مالی تقریباً دارای انحصار هستند. درحالی که بازارهای مالی نوین، مهمترین ابزار برای انتقال پول به سمت تولید هستند و خود بانکها نیز باید از این ابزارهای مالی بهره ببرند. درحقیقت این شرکتهای سهامی عام و شرکتهای صندوق سرمایهگذاری هستند که این حلقه را ایجاد میکنند. شرکتهای سهامی عام با افزایش سرمایه و گردآوری وجوه خرد از مردم و همچنین صندوقها با گردآوری وجوه نقد از مردم به سمت تولید میروند.
بنابراین ثروت پایداری که سبب ایجاد تورم نشود و به سمت تولید حرکت کند، عاملی برای کاهش فقر بوده و به دلیل اینکه به تولید کمک میکند بیکاری را کم میکند؛ چراکه وقتی منابع مالی به سمت تولید حرکت کند کارآفرینی ایجاد میشود، کار ایجاد میکند و درنهایت سبب ازبینرفتن فقر میشود. با افزایش تولید ناخالص ملی است که میتوان فقر را ریشهکن کرد وگرنه با افزایش سپرده بانکی و پارک پول در بانک و کسب سود سپرده نامعقولی که به سمت تولید نرود؛ فقر از بین نخواهد رفت.
تا زمانی که مردم نتوانند از خدمات گسترده در تمامی بخشهای مالی و تسهیلاتی استفاده کنند نمیتوان گفت که فراگیری مالی اتفاق افتاده است.
پاسخ به چند سوال
1- فراگیری مالی چیست؟
فراگیری مالی به معنای دسترسی آسان همه اقشار جامعه فارغ از میزان درآمد، جایگاه اجتماعی و محل زندگی، به تمامی خدمات مالی مانند بیمه، سرمایهگذاری و… است.
2- فراگیری مالی چه فوایدی دارد؟
بهطور کلی مهمترین فواید فراگیری مالی در جامعه شامل کاهش فقر و فاصله طبقاتی، رشد تولید و اشتغالزایی، رشد کسبوکارهای کوچک و متوسط، کاهش فساد مالی و بهبود فضای سرمایهگذاری میشود.
3- معیارهای سنجش فراگیری مالی چیست؟
میتوان معیارهای سنجش فراگیری مالی را به چهار بخش سپرده بانکی، اعتبار و وامدهی، بیمه و سرمایهگذاری تقسیم کرد.
با توجه به اینکه فراگیری مالی به یکی از موضوعات مهم در دنیا تبدیل شده است، تحقق آن را چقدر در زندگی خود احساس میکنید؟ به نظر شما دسترسی به بانک و کارت بانکی برای رشد اقتصادی و افزایش سطح تولید و خلق ثروت کافی است؟