«تحول دیجیتال» یکی از موضوعات مهم و پرتکرار صنعت فناوری در سالهای اخیر بوده و در دو سطح معنادار است:
- سطح استراتژیک: شامل شناخت و تحلیل وضعیت موجود سازمان و همچنین بررسی تجربیات برتر و روندهای کسبوکاری و فناوری در جهان و سپس طراحی یک مدل مطلوب برای بهرهگیری از فناوری دیجیتال در سازمان.
- سطح عملیاتی: اجراییسازی مدل مطلوب دیجیتالی سازمان برای متحولساختن مدلهای کسبوکار، محصولات و خدمات سازمان، تجربه مشتریان و ذینفعان سازمان و افزایش کارایی و اثربخشی فرایندهای عملیاتی از طریق بهکارگیری فناوری دیجیتال در سازمان.
«دیجیتالیسازی» همان «الکترونیکیکردن فرایندها» نیست؛ هرچند الکترونیکیسازی هم یکی از سطوح ابتدایی تحول دیجیتال محسوب میشود. در یک «سازمان دیجیتال» نه تنها عملیات سازمان بهصورت الکترونیکی انجام میشود؛ بلکه با استفاده از فناوریهای پیشرفتهای مانند اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، کلانداده و… «سازمان هوشمند» ایجاد میشود؛ سازمانی که بهعنوان یک «کل یکپارچه» با استفاده از دادههای دقیق و بهروز، میتواند تصمیمات خود را در زمان مناسب اتخاذ کند و اقدامات لازم را هم برای عملیکردن آن تصمیمات با چابکی و کیفیت بالا به انجام برساند.
اهمیت دادهمحوری و انعطافپذیری فرایندی در بانکداری دیجیتال
حال باید اشاره کنیم، «بانکداری دیجیتال» هم درواقع به موضوعی فراتر از «بانکداری الکترونیکی» اشاره دارد و درنتیجه صرفا شامل ارائه خدماتی چون «بانکداری اینترنتی» و «بانکداری همراه» نیست. بانکداری دیجیتال بهعنوان یک مدل کسبوکار نوین در صنعت بانکداری، به دنبال طراحی محصولات و خدمات مشتریمحور براساس ایدهها، نیازها، اولویتها، سلیقهها و رفتارهای مشتریان است؛ محصولات و خدمات نوآورانه و ارزش افزوده بانکی که با استفاده از فناوری دیجیتال طراحی و به مشتری ارائه میشوند. برای این منظور یک بانک دیجیتال، باید سازمانی هوشمند و دادهمحور باشد که لازمه آن، بهکارگیری انواع فناوریهای پیشرفته در جهت مدیریت یکپارچه عملیات سازمان محسوب میشود.
در عین حال نباید فراموش کنیم تلاقی روندهای فناوری و کسبوکاری در صنعت بانکداری که با ظهور موضوعاتی چون: «امور مالی باز» و «امور مالی نهفته» باعث توسعه نوآوریهای مالی در مرزهایی فراتر از مرزهای مؤسسات مالی سنتی و حتی صنعت فینتک شده است. باعث شده بانکها هم مجبور باشند تا به سازمان خود با نگاهی فراتر از عملیات سنتی بانکداری نگاه کنند.
مشکل اینجاست که سیستمهای اختصاصی (کُر) بانکهای سنتی، تنها برای کاربردهای مشخصی طراحی شدهاند و در حوزههای غیر از محصولات و خدمات بانکی سنتی، نمیتوانند جریانهای فرایندی و دادهای یکپارچه و خودکار را بهصورت چابک به بانک ارائه کنند تا بانک بتواند به رقابتپذیری استراتژیک در بازار دست یابد.
این درحالی است که ایجاد اکوسیستمهای مالی دیجیتال در دنیای امروز، براساس امکانپذیربودن اتصال و یکپارچهسازی فرایندهای مدیریتی و پشتیبانی، بهویژه فرایندهای مالی به معنای حسابداری شرکتی بانک با سامانههای مالی مشتریان و ذینفعان بانک شکل گرفتهاند. بهعنوان مثال، توسعه مدلهای اعتبارسنجی مشتری بهمنظور تسهیلاتدهی دیجیتال نئوبانکها مبتنی بر دریافت دادههای رفتار مالی مشتریان از سامانههای غیربانکی دارای فرایندها و مدلهای دادهای خاص خود است که در درون یک سیستم کُر سنتی قابل پیادهسازی نیستند.
بنابراین برای توسعه انعطافپذیری فرایندی و دادهمحوری در یک بانک، نمیتوان تنها به سامانه کُربنک اکتفا کرد و درنتیجه باید به فکر راهکار دیگری باشیم. این، همانجایی است که ERP اهمیت خود را به بانکها نشان میدهد.
اهمیت ERP برای توسعه بانکداری دیجیتال
بانکهای دیجیتالی براساس تحلیل دادههای رفتاری یکپارچهسازیشده مشتریان در درون بانک و بیرون بانک و سپس طراحی و پیادهسازی محصولات نوآورانه مبتنی بر فناوری عمل میکنند تا بتواند ارزشهای کسبوکاری متمایزی را نسبت به بانکداری سنتی به مشتریان خود ارائه کنند. پیادهسازی محصولات جدید، نیازمند طراحی و اجرای فرایندهای جدید یا تغییر و تحول در فرایندهای موجود در سازمان است. بنابراین اجرای بانکداری دیجیتال بهصورت عملیاتی، نیازمند وجود یک سامانه جامع است که «فرایندمحور» و «دارای یکپارچگی دادهای» باشد و «قابلیت اتصال با سیستمهای درونسازمانی و برونسازمانی» را هم داشته باشد. بدیهی است که این، تعریف یک ERP مدرن است!
فرایند حرکت از بانکداری سنتی به بانکداری دیجیتال در لایه معماری فرایندی و دادهای شامل سه گام اصلی است که میتواند بهخوبی توسط ERP محقق شود:
- تحول معماری فرایندی درراستای استانداردسازی و بهبود فرایندها: ERP صرفا به الکترونیکیکردن فرایندهای موجود نمیپردازد؛ بلکه ماهیت آن بر استانداردسازی حداکثری فرایندها براساس بِهروشهای موجود در سطح جهانی نهفته است. هرچند در رویکردهای مدرن، ERP، فرایندهای خود را به سازمانها تحمیل نمیکند و انعطافپذیری لازم را برای پیادهسازی فرایندهای اختصاصی سازمانها دارد. با پیادهسازی ERP در بانک، فرایندهای سازمانی، اصلاح شده و بهبود مییابند. سپس دیجیتالیزه و یکپارچه میشوند. این موضوع از یک سو تجربه طراحی، استقرار و بهبود فرایندها را در اختیار کارکنان سازمان قرار میدهد و از سوی دیگر هم بستری مناسب را برای پیادهسازی چابک و کمهزینه فرایندهای مربوط به محصولات بانکداری دیجیتالی در آینده فراهم میآورد.
- سازماندهی و یکپارچهسازی دادهها: لازمه دادهمحوری، استانداردسازی و یکپارچهسازی دادهها در سازمان است؛ امری که اساس و بنیان هر نرمافزار ERP هم محسوب میشود. بنابراین بانکها با پیادهسازی ERP میتوانند اطمینان حاصل کنند که دادههای موجود در بانک، بهصورت سازمانیافته و سازگار با محیط دیجیتال، در قالبهای استاندارد دادهایِ ارائهشده توسط ERP شناسایی و دیجیتالیزه شدهاند و تمامی ذینفعان هم دسترسی کاملی به دادههای مرتبط با فعالیت خود دارند.
- تغییر فرهنگ سازمانی: در هنگام پیادهسازی سیستمERP همواره نیاز به تغییر فرهنگ سازمانی از طریق آموزش مفاهیم، رویکردها و ابزارهای نوین برای درک خردهفرهنگهای فرایندمحوری و دادهمحوری توسط سازمان و نهادینهسازی آنهاست. بدین ترتیب اجرای سیستم ERP میتواند همکاران بانک را بهخوبی برای حرکت بهسوی بانکداری دیجیتالی آماده کند.
بنابراین پیادهسازی ERP هم باعث ایجاد پیشنیازهای فرایندی و فناوری لازم برای حرکت بهسوی بانکداری دیجیتال در بانک میشود و هم همکاران بانک را با مفاهیم و مهارتهای کلیدی در حوزههای مدیریت فرایندها، دادهمحوری، مدیریت محصول و مانند آنها آشنا میکند.
بانکداری دیجیتال رویکردی نوین به صنعت بانکداری است که بهمنظور نوآوری در محصولات بانکی براساس نیازهای مشتریان و با تکیه بر فرایندمحوری، دادهمحوری و فناوری توسعه یافته است. طبیعتا بانکها نمیتوانند بهصورت یک شبه کاملا متحول شوند و برای برای حرکت بهسوی چنین چشمانداز جذابی نیازمند حرکت تدریجی هستند. ERP با ارائه مفاهیم، پیشنیازها و ابزارهای پیش نیاز تحول دیجیتال، بانک و همکاران آن را برای تحقق چشمانداز «بانک تمامدیجیتال» آماده میکند.