رشته دانشگاهی، لزوما تعیین‌کننده مسیر شغلی شما نیست
EN
EN
بورس

کلید یک قفل/ کورسویی که ای کاش خاموش نشود!

ادبیات سرمایه‌گذاری و شرکت داری با تغییر نسل‌ها متحول شده است. تبلور این اتفاق با نگاهی به با ارزش‌ترین برندهای جهان ملموس‌تر می‌شود و حاکی از این واقعیت است که از بین ۱۰ برند موجود، حدود پنج شرکت، پایه استارت‌آپی دارند درحالی که در سال‌های نه چندان دور، باارزش‌ترین شرکت‌های دنیا بر پایه دارایی فیزیکی استوار بودند و خودروسازان و تولیدکنندگان نفت و مواد غذایی در صدر این بنگاه‌های دارایی محور جا خوش کرده بودند.

این تغییر استراتژی سرمایه‌گذاری به نظر درحال نهادینه‌شدن در سراسر دنیاست. هرچند حضور شرکت‌های کالامحور، موازنه قدرت بین این شرکت‌ها و شرکت‌های نوآور‌ را نشان می‌دهد تا به‌طور قطع نتوان درخصوص آینده آنها اظهار نظر کرد. درمقابل اما الگوی تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد بزرگ‌شدن شرکت‌های نوپا و استارت‌آپ‌ها و تغییر سایز آنها بی‌شک از مسیر عرضه ‌عمومی گذشته است، چراکه روزانه ده‌ها مجموعه در اقصی نقاط جهان به سودای توسعه فعالیت و ایجاد خلق ارزش شکل می‌گیرند، اما تنها تعداد کمی می‌توانند به فعالیتشان ادامه‌ دهند.

گاه گفته می‌شود بیش از ۹۰ درصد آنها راه به ‌جایی نمی‌برند، اما آمارها نشان می‌دهد که همین تعداد کمی که جان سالم به‌ در ‌می‌برند و به حیات خود ادامه می‌دهند، سالانه حدود دو درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده‌اند، هرچند استارت‌آپ‌هایی که توانسته‌اند به مرحله عرضه اولیه برسند تعداد محدوی هستند.

در اقتصاد ایران البته عامه مردم و سرمایه‌گذاران به‌طور سنتی ترجیح می‌دهند روی دارایی فیزیکی سرمایه‌گذاری کنند و بر همین اصل است که خرید زمین، ملک و طلا همچنان پراولویت‌ترین سرمایه‌گذاری در بین مردم است و ‌اقداماتی برای ترویج استفاده از دارایی مالی در سبد سرمایه‌گذاری مردم بیشتر به‌صورت هیجانی و گذرا بوده و اگر از آمار دارندگان سهام عدالت چشم‌پوشی کنیم، شاید حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد مردم به‌صورت فعال سهام و مشتقات آن را در سبد دارایی‌هایشان داشته باشند.

در سال‌های اخیر اما با ورود نسل z به دنیای سرمایه‌گذاری، شاهد تغییرات محسوس در سبد دارایی‌ها هستیم، به نحوی که این نسل علاوه‌ بر ورود به بازار دارایی‌های غیرفیزیکی به سمت دارایی‌هایی پرریسک‌تر و مجازی همچون ارزهای دیجیتال و شبه آن رفته‌ و این تغییر ذائقه در بخش ایجاد کسب‌وکارها هم نمایان شده، طوری که در دهه اخیر شاهد بروز استارت‌آپ‌هایی هستیم که چرخه شرایط زندگی را تغییر داده‌اند. این تغییر الگوی رفتاری که از خریدهای اینترنتی شروع شد تا سفارش غذا و گرفتن تاکسی به بسیاری از خدمات قابل ارائه حتی دریافت خدمات پزشکی هم رسیده است.

با افزایش سهم این گروه شرکت‌ها زمزمه‌های عرضه‌هایشان در بازار سرمایه هم جدی‌تر و بلندتر شد اما همچنان بسیاری از مدیران تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در مدیریت بنگاه‌ها از دو نسل قبل‌تر z ها یعنی x ها وy ها هستند؛ پس به‌راحتی این نوع شرکت‌ها را به‌عنوان بنگاه‌های سودآور به حساب نمی‌آورند و بنگاهی را سودآور می‌دانند که محصول فیزیکی تولید کند یا کارخانه صنعتی مثل سیمان، پتروشیمی و… باشد. از طرفی چون بسیاری از آنها بحران دات‌کام‌ها را حداقل در مباحث آکادمیک و خبری تجزیه‌وتحلیل کرده‌اند، با مقاومت نظری بیشتری به این شرکت‌های نوظهور نگاه می‌کنند و ذره‌بینشان را بیشتر روی صورت‌های مالی این گروه شرکت‌ها می‌گیرند.

در کنار این مسائل باید پذیرفت نه تنها استارت‌آپ‌ها که بسیاری از شرکت‌های ایرانی در ابتدا ساختار قدرتمند و استراتژی منظم در تهیه صورت‌های مالی ندارند و این مسئله و بی‌توجهی به آن در آینده گربیانشان را می‌گیرد. همان‌طور که بسیاری از بنگاه‌ها برای توسعه فعالیت‌هایشان به تأمین مالی نیاز دارند، درحالی که اقتصاد ایران بیشتر بانک  پایه است تا بازار پایه، البته این گروه از شرکت‌ها برای استفاده از همان تسهیلات بانکی هم راه آسانی ندارند و برای تعین ارزش دارایی نیاز به عرضه سهام در بازار دارند.

علاوه بر نکات قبلی، مهم‌ترین مسئله از اینجا به بعد بحث جذاب ارزشگذاری قبل از ورود به بازار سهام است، چراکه معمولا بخش قابل توجهی از این ارزش، دارایی‌های نامشهود است که برای تبدیل آن به ریال و عدد و رقم اختلاف نظر فراوان وجود دارد، به‌نحوی که این روزها پس از گذشت دو دهه از اقدام برای واگذاری سهام دو باشگاه پرطرفدار استقلال و پرسپولیس، همچنان اختلاف عقیده بر سر آن وجود دارد و این مشکل شاید یکی از بزرگترین چالش های استارت‌آپ‌ها برای ورود به بازار سرمایه به حساب آید. از طرفی اختلاف سلیقه در مبانی نظری ارزشگذاری همچنین نگاه به دارایی فیزیکی و محصول، راه را برای ارزشگذاری ورود شرکت‌ها با دارایی نامشهود سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌کند.

با توجه به اینکه مدت‌هاست درمورد ورود استارت‌آپ‌ها به بازار سرمایه ایران صحبت شده اما از این مساله هم نمی‌توان به‌سادگی گذشت که استارت‌آپ‌ها و به‌ویژه شرکت‌های تکنولوژی‌محور ریسکی بالاتر دارند؛ پس فرایند ارزشگذاری آنها پیچیده‌تر می‌شود. این موضوع شاید با وسواس بیشتری در حوزه قیمت‌گذاری و فرایند مربوط به پذیرش این گروه‌ در بورس‌ها بررسی شود.

مساله ریسک و بازده، تداوم فعالیت و سودآوری شرکت، سابقه شکست شرکت‌های مشابه، نبود ساختارهای مناسب مالی و از همه مهم‌تر عدم تطابق قوانین و مقررات با ادبیات این شرکت‌ها سد بزرگی برای تامین مالی آنها در بازار سرمایه محسوب می‌شود اما اگر این اتفاق و تامین مالی در کنار عرضه سهام رخ ندهد مخاطرات زیادی چون کاهش انگیزه سرمایه‌گذاران برای ورود به این قبیل شرکت‌ها آینده آنها را با چالش اساسی روبه‌رو می‌کند؛ چراکه راهی برای خروج سرمایه‌گذاری و شناسایی سود یا ورود به طرح‌های جذاب برای سرمایه‌گذاری وجود نخواهد داشت و انگیزه‌های ورود نابود می‌شود.

هرچند با شکستن این تابو و ورود یک نماینده از بخش استارت‌آپی در بازار سرمایه کورسوی امید برای علاقه‌مندان و سرمایه‌گذاران روشن شده اما با توجه به اینکه این اتفاق عرضه اولیه تکرارشونده نبوده کمی نگران‌کننده است.

همان‌طور که در این نوشتار اشاره شد شیوه ارزشگذاری استارت‌آپ‌ها با سایر صنایع متفاوت است و با توجه به اینکه نمونه‌های کمی از این گروه وارد بازار شده‌اند، هنوز دانش ارزشگذاری به‌طور کامل گسترش نیافته است. ضمن اینکه اختلاف سلیقه‌های زیاد بین ارزشگذاران و تحلیلگران درخصوص این گروه تازه وجود دارد.

شاید مهم‌ترین مساله این باشد که با تدوین قوانین و مقررات، ورود شرکت‌های شفاف و خوب در اندازه‌های متوسط و بزرگ را به بازار سرمایه آسان کنیم تا بازار سرمایه بتواند نقش پررنگ‌تری برای این بخش جوان اقتصاد داشته باشد؛ هرچند نباید فراموش کرد که درصورت رفع‌نشدن مسئله ورود استارت‌آپ‌ها به بازار سرمایه قفلی در فضای استارت‌آپی کشور به وجود می‌آید، قفلی که این گروه را که معادلات اقتصاد جهانی را تغییر داده‌اند در ایران به بن‌بست بکشاند.

نویسنده: امیر آشتیانی، مدیرعامل گروه رسانه‌ای نیکان رسانه بازار سرمایه

منبع: شماره سوم فصلنامه فناوری‌های مالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

هفت خان ورود شرکت‌های فناور به بورس
چه نگاهی باعث شده تا ورود شرکت‌های فناور به بورس با چالش مواجه شود و کدام پای اقتصاد کشور می‌لنگد که هم سهامدار و هم مدیران بورس را در خرید و عرضه سهام با تردید مواجه کرده است.
شرکت‌های حوزه‌ فناوری نقش پررنگی در اقتصاد جهان دارند و این سهم هر روز بیشتر از گذشته می‌شود. در ایران نیز این رویداد با وجود همه‌ موانع درحال رخ‌دادن است. نکته‌ مهم، پیچیدگی و گستردگی شرکت‌های فعال در این حوزه است.
اغلب کارآفرینان برای تامین مالی کسب‌وکار خود ابتدا به سراغ حساب‌های پس‌اندازشان می‌روند یا مبالغی را از اقوام و دوستان‌ قرض می‌گیرند. اما واقعیت این است که برای غلبه بر موانع مالی به سرمایه بیشتری نیاز است.
گفت‌وگو با معاون بانکداری نوین داتین درباره نقش فناوری در توسعه فراگیری مالی و افزایش توان مالی جامعه
در ایران، بیش از آنکه فناوری موجب توسعه توانمندسازی مالی افراد جامعه شود، موجب تسهیل‌کردن فرایندها و افزایش دسترسی افراد شده است. این بخشی از صحبت‌های محمد آجدانی، معاون بانکداری نوین داتین در گفت‌وگو با فصلنامه «فناوری‌های مالی» است.